یکی از مشکلات دامنگیر بشر امروز بحث اضطراب و استرس میباشد قبل از هر درمانی باید بدانیم اساسا اینها چه هستند و تعریف استرس و اضطراب چیست .
استرس و اضطراب مفاهیم شناخته شده ای در روانشناسی بوده و قابل درمان هستند .
در زیر به تعریف استرس و اضطراب بر اساس مقاله ای خواهیم پرداخت .
تعریف استرس «تنیدگی»:
استرس و تنیدگی از اصطلاحاتی است که تعریف دقیقی درباره آن ارائه نشده است و در اکثر مواقع استرس را با تنیدگی یکی میدانند. توجه به یک نکته در تعریف استرس و اضطراب حائز اهمیت است و آن در نظر گرفتن علل ایجاد کننده آنها است. استرس معمولاً در جواب به یک رخداد و واقعه بیرونی ایجاد میشود، غالباً این اتفاق کوتاه و گذرا میباشد، مثلاً استرس بعد از مرگ یکی از نزدیکان و یا استرس بعد از امتحان و…اما اضطراب را باید حالتی فراگیر و نامطلوب از مجموعه عواملی دانست که فرد را مدتها است گرفتار خود کرده است مثلاً اضطرابهای ناشی از روش زندگی نامطلوب، و یا اضطرابهای به وجود آمده برای کودک در اثر روشهای تربیتی غلط و…

«لازاروس ۱۹۹۱ به استرس (تنیدگی) به عنوان یک وضع برونی که خواستهای غیرمعمول و فوقالعاده را بر شخص تحمیل میکند توجه کرده است. سیل، توفان، ناتوانی در یک امتحان مهم جدایی از همسر، از نمونههای بارز استرس (تنیدگی) هستند.»
در تعریف فوق استرس و تنیدگی ناشی از رخدادی بیرونی که به وجود آورنده حالتهای غیر معمول و تنش زا میباشند تعریف شده است.
«مک گراث ۱۹۷۱، سه لای ۱۹۷۱، کلمن ۱۹۷۶: استرس را پاسخ فیزیولوژیک یا روان شناختی به خواسته، چالش، یا تهدید تعریف کردهاند که مسبب برانگیختگی یا تغییر قابلیتهای شخص برای کنار آمدن با این گونه عوامل میشود همچنین گفتهاند که استرس (خواست سازگار کننده) یا تعدیل کننده است.»
تعریفی را که مک گراث و … ارائه دادهاند در بر گیرنده چند خصوصیت میباشد و آن اینکه، آنها استرس را ناشی از رخدادی بیرونی دانسته و نتیجه این رخداد را، کاهش در قابلیتها و توانهای موجود در شخص میدانند. از طرفی استرس را وضعیتی نابهنجار تلقی نکرده بلکه آنرا همانند نشانه و علامتی در برانگیختن شخص در جهت تغییر علل استرس میدانند.

«هانس سلیه ۱۹۵۶-۱۹۷۶: استرس را به استرس منفی و مثبت تقسیم کرده است. در اغلب موارد استرسی که هنگام ازدواج تجربه میشود استرس مثبت و استرسی که هنگام مراسم تدفین تجربه میشود استرس منفی است و استرس منفی معمولاً صدمه بیشتری وارد میکند.»
از نکات قابل تأمل در تعریف استرس اشاره به اینست که استرس بازتاب برخوردی نا مناسب در مواجهه با علل استرس زا میباشد. فردی دچار استرس میشود که در برخورد با وقایع و اتفاقات به وجود آمده، برخوردی مناسب را در پیش نمیگیرد. چنین فردی در کنار آمدن با حوادث و بحرانهای روی داده به شیوه ای ضعیف و نا مناسب عمل کرده و خود را در معرض استرس قرار میدهد.
تعاریف اضطراب:
اختلالات اضطرابی از شایعترین اختلالات روان پزشکی در جمعیت عمومی هستند اختلالات اضطرابی با عوارض زیادی همراهند و اغلب مزمن شده و نسبت به درمان مقاوم هستند. این اختلالات را میتوان خانوادهای از اختلالات روانی مجزا و در عین حال مرتبط به هم در نظر گرفت.
به عبارت دیگر میتوان گفت که اضطراب در پارهای از مواقع سازندگی و خلاقیت را در فرد ایجاد میکند، امکان تجسم موقعیتها و سلطه بر آنها را فراهم میآورد و یا آنکه وی را برمیانگیزد تا به طور جدی با مسئولیت مهمی مانند آماده شدن برای یک امتحان یا پذیرفتن یک وظیفهی اجتماعی مواجه شود. بالعکس اضطراب مرضی نیز وجود دارد چرا که اگر حسی از اضطراب میتواند سازنده و مفید باشد و اگر اغلب هر دو اضطراب را تجربه میکنند، اما این حالت ممکن است جنبهی مرضی و مداوم بیاید که در این صورت نه تنها نمیتوان پاسخ را سازش یافته دانست بلکه باید آن را به منزلهی منبع شکست، سازش نایافتنی و استیصال گستردهای تلقی کرد که فرد را از بخش عمدهای از امکاناتش محروم میکند.

هر کس دچار اضطراب میشود و آن تشویشی فراگیر ناخوشایند و مبهم است که اغلب دستگاه خودکار «اتونوم» نظیر سردرد، تعریق، تپش قلب، احساس تنگی در قفسهی سینه و ناراحتی مختصر معده نیز با آن همراه است که نمیتواند به مدت طولانی یک جا بنشیند یا بایستد.
اضطراب یک احساس منتشر ناخوشایند و مبهم دلواپسی و احساس ناتوانی و بی کفایتی فرد برای تعبیر و تفسیر حوادث مهم است.
اضطراب عموماً احساسی دانسته میشود که در حدی وسیع و گسترده برای فرد به وجود میآید و فرد را در سطح بدن و روح دچار حالتی تنش زا و غیر قابل تحمل کرده و ممکن است به مشکلی تهدید آمیز و خطرناک تبدیل شود. این احساس ناخوشایند به علل مختلف ایجاد میشود که به طور کلی باید از این عللها به موقعیتهای مخاطره آمیزی تعبیر کرد که در سطوح درونی و بیرونی بر فرد غلبه میکند و به تهدیدی عینی تبدیل میشود. به طور کلی باید اضطراب را احساسی رنج آور دانست که در برابر موقعیتی دل خراش توأم با ابهام نسبت به آن موقعیت، تعریف کرد.

به عبارت دیگر فرد مضطرب نسبت به علت وقوع اضطراب خود در شک به سر میبرد. چنین فردی خود را در مقابل سلسله ای از وقایع میبیند که یا محقق شدهاند و یا نگرانی از پیدایش آنها وجود دارد، در صورتی که علت پیدایش این وقایع برای او روشن و واضح نیست و این ابهام خود نیز میتواند از جمله مسببات اضطراب قلمداد شود. «از همین زاویه است که اغلب روانشناسان ترس را از اضطراب متمایز کردهاند بدین معنا که ترس را واکنش در برابر خطری دانستهاند که با ایجاد حالت احتیاط، اجتناب و گریز در فرد میتواند از او در برابر خطرها حمایت کند. ضمن آنکه احتمال بروز همزمان ترس و اضطراب در یک فرد وجود دارد.»
«پیه رون (۱۹۸۵) این ناراحتی نشأتگرفته از اضطراب را حالتی روانی و بدنی که بر اثر ترس مبهم و احساسی ناایمنی و تیرهروزی غریب وقوع در فرد به وجود میآید میداند.»
Dsm-Iv 1994 «در تعریف اضطراب آن را نگرانی پیشاپیش نسبت به خطرها یا بدبختیهای آینده توأم با احساس بی لذتی یا نشانههای بدنی همراه با تنش میداند. منبع خطر پیش بینی میتواند درونی یا بیرونی باشد.»

فرق اضطراب با استرس:
از جمله مسائلی که در علوم و تعاریف مختلف به ما در شناخت هر چه بهتر آن تعریف و علم یاری میرساند ذکر وجوه افتراقها و شباهتهایی است که مابین آنها وجود دارد، خصوصاً در جایی که افتراقها کم شباهتها زیاد میباشد. تعریف استرس و اضطراب نیز از همین مقولهها محسوب میشود، به طوری که در برخی مواضع استرس را همان اضطراب دانستهاند. در این مورد باید اشاره کرد که استرس و اضطراب، نمیتوانند یکی باشند چرا که از علل مختلفی نشأت میگیرند. توضیح مطلب اینکه واژه استرس در جایی به کار برده میشود که هیجانی منفی در اثر عاملی بیرونی و عینی که قابل فهم و شناخت برای شخص تنیده است محقق میشود در حالی که در فرد مضطرب، اضطراب نشأتگرفته از رخدادی درونی و مبهم است.
برگرفته ازراسخون/ی