ارزش پول از لحاظ روانشناختی چقدر است

پول چیست ؟ هر کسی در مورد پول طرز فکری دارد . بر اساس طرز فکری که دارد به دنبال کسب آن می رود .

از ده سال پیش تا امروز، من بیشتر از ۵۰۰ یادداشت و مقاله در روزنامه ها و مجله های گوناگون نوشته ام و – دروغ چرا – کمتر موضوعی به اندازه موضوع این یادداشت برایم چالش برانگیز و نوشتنش دشوار بوده: پول. باید آدم مثل من در جامعه ای زندگی کرده باشد که از کودکی توی گوشش خوانده باشند «پول چرک کف دست است» و توی نظام آموزشی تحصیل کرده باشد که دست کم سالی یک بار ازش خواسته باشد موضعش را مشخص کند که برایش «علم بهتر است یا ثروت» و بعدها در مواجهه با زندگی واقعی به این خیال – ولو موقت و گذرا – رسیده باشد که «پول حلال مشکلات است» تا این چالشی را که ازش حرف می زنم، درک کند.
 ارزش پول از لحاظ روانشناختی چقدر است

از آوردن جمله «پول حلال مشکلات است» منظورم ثروت اندوزی و حرص زدن و پول روی پول گذاشتن نیست؛ ثروت و سرمایه سالاری را نمی گویم، درباره پول دارم حرف می زنم. اسکروچ دیکنز را همه مان می شناسیم و احتمالا تا پیش از این که دچار آن تحول نهایی شود، اصلا دوستش نداریم؛ اما – بی تعارف – این هم واقعیتی است: در جهان امروز که بخش زیادی از معیارها و ارزش های اجتماعی و حتی اخلاقی اش (به درستی و به منظور ایجاد رقابت در عرضه خدمات) با سپردن امور به دست بخش خصوصی، با مالکیت و سرمایه تعریف شده؛ اگر بخواهی زندگی ات کیفیت خوب داشته باشد، باید پول داشته باشی و دلِ خرج کردن. برای این که در نظام های آموزشی مترقی تحصیل کنی؛ برای این که کتاب های خواندنی بخوانی و کنسرت های شنیدنی ببینی و تئاترهای دیدنی ببینی و حتی برای این که یک فوتبال درجه یک و مهیج تماشا کنی، خلاصه برای این که بتوانی از کف هرم مازلو فاصله بگیری، پول لازم داری، نه، اغراق آمیز شد! حتی برای ماندن در کف هرم مازلو هم پول لازم داری: خوراک و پوشاک و مسکن و … مانی نیست.

این نگاه درویش مسلکانه ای که از کودکی در نظام های ارزشی و آموزشی ایران توی کله ما فرو می کنند، واقعا جاهای زیادیش می لنگد. اصلا از دل همین لنگیدن است که خیلی از ما فکر می کنیم «پول حلال مشکلات است» (این هم در این شکل مطلقی که بیان می شود، بی شک نادرست و محل تردید است)؛ افراط و تفریط.

ارزش پول از لحاظ روانشناختی چقدر است
«علم» بهتر است یا «ثروت»؟! مسئله این است!

برنارد شاو می گوید: «بی پولی ریشه حضور همه شیاطین است.» احسن الامور اوسطها؛ نه به آن شوری شور، نه به این بی نمکی. بارها گفته اند و گفته ام که ما در جامعه ایرانی مان به اصلاح بسیاری از نظام های ارزشی نیاز داریم؛ رسیدن به تعریف هایی جدید، به روز، اصولی، واقع بینانه، شعورمند و دور از شعار، برای مفاهیم و پدیده هایی که مدام و روزمره و به شکلی انضمامی با آنها سروکار داریم، اما در لفاف  هایی مقدس یا شبه مقدس از انتزاع بسته بندی شده اند.

یکی از مفاهیمی که تعریف و مواجهه مان با آن نیازمند حک و اصلاح جدی است، همین پول است. پول چرک کف دست نیست. وقتی مدام چنین گزاره ای یا گزاره های مشابه آن را در کله آدم ها فرو کنیم، نتیجه اش می شود همین تجمل پرستی و ثروت دوستی که در جوانی و میانسالی گریبانش را می گیرد. اگر از اول تعریف درستی برای پدیده ها داشته باشیم، نه از این ور بام می افتیم، نه از آن ورش.
 ارزش پول از لحاظ روانشناختی چقدر است

من با جاناتان سویفت هم قولم که می گوید: «آدم های هوشمند آنهایی هستند که سرشان را مشغول پول می کنند، نه دل شان را.» این را «عقل معاش» می دانم؛ شکلی رشد یافته از نگاه و توجه به مادیات، در مقابل دو گروه دیگر، اهالی افراط و تفریط، آنها که بی پولی ناشی از درویش مسلکی دمُده را فضیلت می دانند و دیگرانی که جهان را در پول و مادیات خلاصه می کنند و غرق تجملند: اولی ها بسیاری از لذت های زندگی را هرگز درک نخواهند کرد و این ظلمی است که به خودشان می کنند، دومی ها هم معمولا همان هایی هستند که به قول ویل راجرز «پولی را که به دست آورده اند، صرف خریدن چیزهایی می کنند که لازم ندارند، تا مردمی را تحت تاثیر قرار بدهند که دوست نمی دارند.»

برگرفته از برترینها /ی

مطلب پیشنهادی

میز ناهار خوری

دی ایران فروشگاه آنلاین میز های تلویزیون،ناهار خوری،کنسول + قیمت

در فروشگاه آنلاین دی ایران مشکل کم تنوعی و گرانی مبل و انواع میزهای ناهار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *